سوژه دست دشمن ندین!

دوشنبه, ۰۵ خرداد ۱۴۰۴ ساعت ۰۹:۲۹
برادر شهید «مصطفی دوست‌محمدی» نقل می‌کند: «گفت: مادر! نری توی صف بایستی که دشمن شوء استفاده کنه. اگه اجناس کوپنی تموم بشه و آزاد بخرین بهتره، به عوض سوژه دست دشمن نمی‌دین که اون‌ها تبلیغات راه بندازن.»

به گزارش نوید شاهد سمنان، «شهید مصطفی دوست‌محمدی» بیستم اردیبهشت ۱۳۴۶ در شهرستان سمنان چشم به جهان گشود. پدرش نادعلی، فروشنده بود و مادرش ساره‌خاتون نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. سوم خرداد ۱۳۶۵ در مهران توسط نیرو‌های بعثی بر اثر اصابت گلوله به سر، شهید شد. پیکر او را در گلزار شهدای امامزاده یحیای زادگاهش به خاک سپردند.

 سوژه دست دشمن ندین!

مزار شهید

گفت: «مادر! دارن زمین می‌دن، برم بگیرم؟»

گفتم: «تو و برادرت مرتضی برین بگیرین.»

قاه‌قاه شروع به خندیدن کرد. تعجب کردم که این بچه برای چه می‌خندد. دستی به سر و صورتش کشید و گفت: «منظورم زمین مزار شهدا در جوار امامزاده یحیی است.»

گفتم: «ای وای، این چه حرفیه که تو می‌زنی؟»

گفت: «بالاخره من شهید می‌شم.»

گفتم: «من آرزو دارم و می‌خوام تو و برادرت رو داماد کنم.»

جواب داد: «ناراحت نشو، اما من...»

(به نقل از مادر شهید)

 سوژه دست دشمن ندین که تبلیغات راه بندازن!

گفت: «مادر! نری توی صف بایستی.»

مادر پرسید: «چرا؟»

گفت: «چون دشمن و ضد انقلاب سوء استفاده می‌کنه. اگه آخر‌ها برین، صفی توی کار نیست.»

مادرم جواب داد: «اون‌وقت که تموم می‌شه مادر.»

گفت: «اشکالی نداره. اگه اجناس کوپنی تموم بشه و آزاد بخرین بهتره، به عوض سوژه دست دشمن نمی‌دین که اون‌ها تبلیغات راه بندازن.»

(به نقل از برادر شهید)

پرونده اعمال

هربار که به جبهه اعزام می‌شد، آن‌قدر خوشحال و خندان بود که گویا به مهمانی مهمّی می‌رود. پدر و مادرم گاهی وقت‌ها به او اصرار می‌کردند تا برگشتنِ من از جبهه صبر کند و در سمنان بماند، اما او می‌گفت: «پرونده اعمال هرکس جدای از دیگریه، هرکس می‌تونه به صورت جداگانه برای خودش ثواب جمع کنه. اگه صبر کنم تا او بیاد دیر می‌شه. من هم باید برم. خداحافظ!»

(به نقل از برادر شهید)

انتهای متن/

برچسب ها
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده